ملیکاملیکا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره

ملیکا عروسک مامان

اولین نوروز شاپرک خانم

مامانی با تمام شدن زمستون داره کم کم بهار میاد.امیدوارم همیشه دلت بهاری باشه و سالم و شاد باشی.من و بابایی هم مشغول خونه تکونی هستیم .من که خیلی خسته شدم امسال با بودن تو کارا سخت تر شده واسم تازه کمک مامان جون آشپزخونشو واسش تمیز کردم.ولی با همه اینها به نظر من اگه خونه تکونی نباشه بوی بهارو حس نمیکنم.روز سال تحویل بابایی گفت بیا سال تحویل بریم خونه آقا جون و با اونا باشیم.ما هم حاضر شدیم و رفتیم .وقت سال تحویل همه دور سفره هفت سین نشستیم و دعا میکردیم.آقا جون و مامان جون و خاله جون (خاله من) دایی اینا دختر خاله هات هم بودن.ساعت 14:31:56 روز چهارشنبه 30 اسفند 91 سال جدید تحویل شد.بعد همه روبوسی کردیم و عید رو به هم تبریک گفتیم.همه به هم عید...
24 فروردين 1392

اولین پارک رفتن ناز گل خانم

شب دوازدهم بهمن ماه خاله الناز زنگ زد و مارو واسه شام دعوت کرد پارک.بابا که از دانشگاه اومد خونه اماده شدیم و آقای نوری و خاله الناز و نیما و نی نی کوچولو تو شکم خاله اومدن دنبالمون.رفتیم پارک شهرک نفت از ماشین که پیاده شدیم وقت تکبیر شب پیروزی انقلاب شد و همه جا نورافشانی شد قربونت برم تو کلی ذوق کرده بودی نگاه میکردی.اون شب یکم هوا سرد بود حسابی لباس تنت کردم و پتو پیچت کردم که مبادا سرما بخوری تا آخر شب اونجا بودیم و خوش گذشت.وقتی رسیدیم خونه اینقدر خسته بودی که زودی خوابیدی.   ...
17 فروردين 1392
1